دختر چیز فهم من
سلام خوشگلم خیلی دلم واسه نوشتن تنگ شده امروز اومدم از کارهای جدیدت بگم وتا اون روزی که قراره بخونی ببینی مامانی رو چقدر می خندونیو چقدر میگریونی. عزیزم روزسه شنبه که دعوت بودیم افطاری از طرف خاله فاطمه ی بابایی . تیپ زده بودی هر کی میدیدت میگفت برات اسپند دود کنم و کلی باهات حرف میزدن دخمل گلم همه دوست دارن امیدوارم وقتی بزرگ شدی هم دختری نمونه بشی مثل الانت که همه از ادبت تعریف میکنن میگن وای سویل چه موئدب حرف میزنه. خلاصه عزیزم از غذاخوری ما رفتیم خونه ی باباجون اینا ولی بابایی اومد خونه تا صبح فرداش بره سرکار,ماهم رفتیم خونه ی عزیز اخه چهار شنبه هم خونه ی عزیز مهمون بودیم رفتم تا کمکش کنم. واما از تو بگم که موقع باز کردن سف...
نویسنده :
(مامان سویل)
13:19