پست اخر سال1392
یه سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام خیلی خوشگل واسه دوستای گلم که لحضه به لضه جویای حالمون هستن. ویه سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به دخمل خوشگلم.که با این اخلاق مامانش راه میاد 20اسفند ماه قرار بود برم و امتحان بدم. همون روز عروسی هم دعوت بودیم.منم که با استرس فراوان داشتم سکته میکردم . صبح که بیدار شدم یه رو خوانی خیلی جزعی کردم. البته نخوندما فقط نیگاه کردم ولی3تا ایت الکرسی خوندم که خدا خودش کمکم کنه. بعدش سویل رو سپردم دست همسایمونو رفتم به سمت اموزشگاه. اونجا با چند تا از خانوما صحبت کردم همشون میگفتن سوالات سخت تر شده.استرسم زیاد میشد. وقتی رفتیم کلاس و سرهنگ سولات رو پخش کرد.یه نیگاهی به سولات اندا...
نویسنده :
(مامان سویل)
10:37