سلام سویل جونم
سلام عشقم.........
امیدوارم حال همه ی دوستان خوب باشه.ببخشید که چند وقت بودنبودم البته اگه راستشو بخوایین سرم خیییلی شلوغه اخه از10 صبح میرم اموزشگاه تا3بعداز ظهر وقتی هم میرسم خونه نهارمو می خورمو وکمی استراحت وبعدشم که کمی از کارهای روزمره وپخت وپزو.......خودتون میدونین دیگه
دخمل گلم هم که خییلی خوب صبح ها میره پیشه مامان جونش میمونه تا مامانی با خیال راحت بره کلاس.3روزه کمی تب داری و....
دیروز وقتی از کلاس اومدم داشتی گریه میکردی که وقتی منو دیدی زود پریدی بغلم وگفتی:مامانی دلم برات تنگ شده بیا بریم خونمون بخوابیم منم تا اوردمت خونه داروهاتو دادم خوردیو خوابندمت. عزیزم امروز 2شبه که کمی تب داری منم داروهاتو مرتب میدم تا زود خوب بشی. اخه عزیزم وقتی تو سرما می خوری خیلی بی حال میشی به خاطر همین سعی میکنم زودی خوب بشی.الانم که نشستی کنارم میگی مامانی بریم بخوابیم
خوشگلم وقتی بابایی از سرکار میاد میشینی بغلش ومیگی بابایی بریم سینه زنی نیگاه کنیم بعد میگی:مامانی نره ها اخه مامانا میترسن.بعدش میگه مامانی مگه نمیدونی مامانا باید بشینن خونه بعد باباو بچه هابرن
خوشگلم الانم بابایی داره برات پازل یاد میده
راستی فردا خونه مامان بزرگ بنده واسه شام دعوت شدیم وپس فردا که میشه 5شنبه خونه خاله فاطمه بنده واسه شام دوباره فرداش هم واسه سفره تو مسجد که احسان خاله کوچیکه یبنده بازم وروز تاسوئاهم خونه خاله مرضیه و....وعاشورا هم احتمالا بیاییم خونمون.میگم ایشالله که سرما خوردگیت بهتر بشه اخه اگه حالت خوب نباشه منم
راستی سویل که از کامپیوتر خوشش نمیاد می خواد که کاری کنه من زود خاموشش کنم میگه مامانی یه بوی بدی میاد میگم مامانی چه بویی؟ من که حس نمیکنم؟ میگه نه بوی کامپیوتر میاد
به در خواست دوستان اینم چند تا از عکسای سویل که تقدیمتون میکنم
این عکس ماله جمعه ی 2هفته قبله که تو باغ خاله اینا گرفتیم
اینم کوه وابجی سودا وسویلی
اینم 2تا کوچولوی خوشمزه که دارن ابمیوه می خورن توی کلبه ی باغ(زهرا جون وسویل جون)
اینم از زهرا کوچولوی ما که خیلی دوسش دارم قوربونت برم خاله جوننننننننننننننننننن
اینم از ملینا خانوم وروجک