گل بهارم خییییییییییلی دوستت دارم
سللللللللللللللللللللللللللللااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااام.
دلم برات یه ذره شده دخترم
معذرت می خوام که دیر به دیر اپ میکنم .اخه دخترم مریض بودی و منم مشغول دوا درمونت .که حالت بهتر بشه. بلاخره امروز احساس کردم دیکه سینت خس خس نمیکنه و با امید روزهای خوش برا اینده اومدم وبت رو اپ کنم.
خب کلی حرف دارم برات خوشگلم.
عسلم ازاول این هفته عزیزو ابجی اومدن خونمون اخه شنبه مهمون داشتم پسر عموداریوش بنده با خانواده و زنعموی محترم . و فرداش هم مهمونی واسه حاجیا گرفته بودیم که خاله هام بودن. 2شنبه با هم رفتیم عروسی و موقع برگشتن هم که عزیز اینا هم باهامون اومدن نمی خواستن دوباره بیان تو کلی دلبری کردی که عزیز یا شما بیان یا من میمونم . عزیز هم قبول کرد بیاد خونمون با ابجی سودا.3شنبه هم لباس عروسی سودا رو کامل کردیم و فرداش هم واسه عزیز یه دست کت دامن شیک پلنگی دوختیم
دیروز که4شنبه بود دیگه رفتن خونشون اخه امروز خاله کوچیکه ی من مهمونی داره ما هم دعوتیم . از مامانم خواسته بود از دیروز بره تا کمکش کنه.
الانم می خوام ببرمت حموم تا خوشگلت کنم واسه عصری اماده بشیم نانازم
پی نوشت:راستی نظرتون در مورد خوانندگان خاموش وبلاگ چیه؟؟؟؟؟